شطرنج با ماشین قیامت
داستانهای فارسی - قرن 14
در کتاب به نقل از نگارنده میخوانیم: "این تابلو، تصویری از خاطرات کودکی من است. کودکیام و کریسمس! رویاهای پدر و مادرم که پس از جنگ در مجارستان، آرزوی زندگی بهتری میکردند. رویاهایی که همهی عمر با من بودند. باز هم جنگ است. نزدیک منزلم صدای انفجار میآید، پنجرهها میلرزد، شعلههای آتش زبانه میکشد و مردم فرار میکنند و من دلم، نگران میتپد. آیا فرشتگان کوچکم سالم از مدرسه به خانه خواهند رسید؟".