روایت محکومین
داستانهای فارسی - قرن 14
کوکب که پوست صورتش زیر حرارت 40 سال زندگی پر آشوب و بی در و پیکر آن اما به ظاهر منظم میسوخت، گفت: من اولاد هفتم یک خانواده بزرگ هستم. نمیدانم چطور برایتان شرح دهم. زبانم قاصر هست. شما ما را نمیشناسید؛ اما حاضرم قسم بخورم 80% تهران های اصیل ما را میشناسند. ما این قدر تو فامیل اصل و نسب دار و ریشه دواندهایم که احتیاجی به دیگران نداریم.