تمامهای ناتمام (مجموعه نمایشنامه)
نمایشنامه فارسی - قرن 14
«احمد» در روز ششم محرم هر سال، علم را روی دندانهایش به حرکت درمیآورد. او که بنا به نذر مادرش، مخارج محرم را برعهده گرفته است، برای تامین مخارج این دهه راهی بندر میشود و در آنجا به کارهای مختلفی از قبیل حمالی، خشتمالی و... روی میآورد. اما روزی بر اثر حمل بار گندم مرطوب شخصی با وی درگیر میشود. و این درگیری به چاقوکشی و مصدوم شدن طرف مقابل میانجامد. احمد تمام این وقایع را پشت تلفن برای دوستش کریم بازگو کرده و از او میخواهد تا امسال که خود در بازداشت به سر میبرد، علم رقصاندن را وی برعهده بگیرد. اما احمد هرچهقدر صحبت میکند، هیچ صدایی از کریم نمیشنود. سرانجام هنگام بازداشت او فرا میرسد و در همین لحظه است که تلفن به صدا درمیآید. نمایشنامة یاد شده تحت عنوان «زنگار» از نمایشنامههای این مجموعه است. عناوین برخی دیگر از نمایشنامههای کتاب عبارت است از: چشمهای گم شده؛ خنجرها؛ عطف به سبز؛ خراش مشهور؛ بیداری آتش؛ دزد برگزیده؛ و حماسة مادر.