زمان منفی
«پارامیس» که اکنون پیر شده، میمیرد. بعد از مرگ دوباره متولد شده و در کنار پیرمردی به نام «آبتین» که شوهرش است، قرار میگیرد. آنها به گذشته امیدوار میشوند و یک سال در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی میکنند. ناگهان آن دو، خود را بر سر مزار پسرشان که در تصادف کشته شده میبینند. زمان مرتب به عقب برمیگردد. آنها جوان میشوند و با هم ازدواج میکنند و چهل سال با هم زندگی میکنند، باز زمان عقبتر میرود و آنها به دوران کودکی و لحظة تولد میرسند.