نمیتوانم بگویم شهرام را چه کسی کشت
داستانهای فارسی - قرن 14
«مهراب» و همسرش «شیدا» زندگی آرامی را تجربه میکنند اما مدتهاست که مهراب دیگر علاقهای به شیدا ندارد. او مدیر یک شرکت لوازم خانگی است که به تازگی دلباخته خانم «زارعی» که کارمند شرکتش میباشد شده است؛ حالا مهراب بنابر دلایل نامعلوم مرده است و در عالم برزخ به مرور گذشته زندگیاش و رابطهاش با افراد مختلف میپردازد تا شاید بتواند حقیقت مرگش را درک کند ...