مردی از جنس عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
روایت این داستان از جایی شروع میشود که «پریا» تمام شب را بیدار مانده و از همسر بیمارش مراقبت کرده است. صبح هنگام با بیدار شدن همسرش و بهبودی چنددرصدی او، پریا درحالی که در آشپزخانه مشغول تهیه سوپ برای همسرش میباشد به یاد گذشته و زندگیاش در اهواز در سال 1359 میافتد. روزهای آخر دبیرستان و تعطیلات تابستان و خواندن رمانهای جذاب؛ یادآوری «سلما» و «حلما» خواهران دوقلویی که در همسایگیشان زندگی میکردند و برادرشان «حمید» که سرباز بود و... .