مهمان ناخوانده
افسانههای عامه / شعر عامه / داستانهای کودکان و نوجوانان
پیرزن مهربانی به تنهایی در یک کلبه زندگی میکرد، در یک شب سرد و بارانی زمستانی، حیوانات یکی پس از دیگری به خانة او پناه آوردند. پیرزن با خوشرویی همة آنها را پذیرفت. فردای آن روز آنها برای تشکر از پیرزن قبل از بیدار شدنش کارهای خانه را به کمک هم انجام دادند. سپس از او خواهش کردند که برای همیشه نزدش بمانند. پیرزن پذیرفت و همگی در کنار هم زندگی کردند و پیرزن دیگر تنها نبود. مخاطبان این داستان گروه سنی «الف» و «ب» هستند.