مردمآزاری
والدین و کودک - داستان / داستانهای اجتماعی / داستانهای ماجراجویانه
وقتی مادر به سر کار رفت، چهارقلوها فرصت کافی برای شیطنت داشتند و دیگر نگران این نبودند که مادرشان در همان موقع سروکلهاش پیدا شود و دعوایشان کند. تصمیم اولشان این بود که زنگ در خانة همسایهها را یکییکی به صدا دربیاورند و پا به فرار بگذارند. چهارقلوها از این کار کلی خندیدند و به خودشان آفرین گفتند. طرح بعدی آنها این بود که به آتشنشانی زنگ بزنند. چند دقیقه بعد ماموران آتشنشانی رسیدند و فهمیدند با مورد مردمآزاری برخورد کردهاند. چهارقلوها، دوباره زنگ خانهها را به صدا درآوردند و همسایهها را عصبانی کردند. چهارقلوها سپس به کارهایی که کرده بودند، فکر کردند و متوجه شدند کارهایشان اشتباه بوده است و از همه عذرخواهی کردند. کتابچة حاضر، از مجموعة «شیطونکها»، برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» تهیه و تدوین شده است.