عاشقی پایان بیگاری
خودسازی / خودشناسی
از نظر نگارنده بیگاری معنای متعددی دارد و طیف وسیعی از کارها را شامل میشود. اما به طور خلاصه، بیگاری یعنی کار تحمیلی، کاری که از نظر درونی افراد به آن اجبار داشته باشند. بیگاری به معنای اتلاف وقت، انرژی، نیروهای حیاتی بدنی و کاری است که افراد را از شکوفا شدن استعدادهای ذاتیشان بازمیدارد. پرخوری و لطمه زدن به معده، رفع اضطراب با خوردن مشروب، کسانی که خود را دوست ندارند و کسانی که در زندگی دیگران دخالت میکنند، همگی نمود بیگاری هستند. عاشقی پایان خط بیگاری است. افراد باید دیگران را دوست بدارند تا دیگران نیز آنها را دوست داشته باشند. با متوقف شدن بیگاری، خلاقیت انسان شروع میشود. نگارنده در کتاب حاضر، ضمن بیان ویژگیهای بیگاری و تاکید بر کنار گذاشتن آن، فواید انجام ندادن آن و راه جلوگیری از آن را نیز بررسی کرده است. فرهنگ بیگاری؛ شوک بیگاری؛ بیداری مانع بیگاری؛ بیگاری و خلاقیت؛ ابزاری برای بیگاری؛ عاشقی پایان بیگاری؛ و من باید سالم بمانم برخی از عنوانهای فصلهای کتاب است.