روباه پیر
روباهها - داستان / داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده داست. در داستان میخوانیم: «توی یک جنگل خیلی بزرگ، کنار یک برکه سرسبز و قشنگ، لانه روباه پیر بود. آقاروباهه دیگر مثل قدیمها زرنگ نبود که بتواند برای سیر کردن شکمش به خانه اهالی ده برود و از آن مرغ و خروسهای چاق و کاکلی، شکار کند. مدتی بود که چیزی نخورده و از شدت گرسنگی چشمهایش تار میدید. نور خورشید تا وسط لانه روباه پیر آمده بود و چشمهایش را آزار میداد. از جایش بلند شد تا در جنگل گشتی بزند، شاید بتواند طعمهای پیدا کند».