یکبار یک ابری بود ...
کتابهای مصور برای کودکان / باران و بارندگی - داستان / خلاقیت در کودکان / داستانهای تخیلی / ابرها - داستان
یک بار یک ابر بود که در آسمان حرکت میکرد. بعضی وقتها به شکل پروانه و بعضی وقتها به شکل روباه درمیآمد. یک روز، دو ابر دیگر را دید و بعد پنج ابر دیگر و خیلی ابرهای دیگر که از این طرف به آن طرف حرکت میکردند. ابرها آنقدر زیاد بودند که دیگر خورشید، ماه و ستاره دیده نمیشدند. فقط یک سقف بزرگی از ابر خاکستری و چاق دیده میشد. خیلی زود آسمان روشن شد و با یک رعدو برق لرزید و شروع به باریدن کرد. بارانها از ابر پایین میریختند و با زمین برخورد میکردند. بعضی از آنها روی مزرعه فرود میآمدند، بعضی برکهها را پر از آب میکردند. مرغها را میترساندند. تا این که باران تا آخر بارید و تمام قطرهها که در ابرها بودند، روی زمین ریختند و باران متوقف شد. کتاب حاضر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده و در آن از تصاویر به جای کلمات استفاده شده است.