سناتور
داستانهای فارسی - قرن 14
به قول زهرا پلاستیک چیپس را از درز چسب خوردهاش کشید و کامل آن را باز کرد. یکی از دو کاسه بزرگ ماست موسیر را جلوی دست او گذاشت و دیگری را به بغل گرفت و کنارش نشست. فیلم شروع شد و روشنا همان طور که تکه چیپس بزرگی را در کاسه ماست فرو میبرد، کوسن رنگی کاناپه پشت سرش را به آغوش کشید تا در لحظات هیجانی فیلم، چیزی برای فشردن و تخلیه احساسات دم دستش باشد. در سکانس اول فیلم، یک مرد روی زمین افتاد و همین که قرار بود توسط افراد شرور فیلم، تکه پاره شود، قهرمان داستان از راه رسید و با لگدی طرف را ناک اوت کرد.