آن چشمهای سیاه
داستانهای فارسی - قرن 14
نزدیک غروب تعداد زیادی از مردم کرمان برای تماشای سدهسوزی به باغ «بداغآباد» آمده بودند. باغ بداغآباد، مکانی بود که همهساله در آن سده را میسوزاندند. باغ کمتر از نیمفرسخ با شهر فاصله داشت و متعلق به زرتشتیان کرمان بود. در باغ بچهها از درختها بالا رفته بودند و مردها زیر درختها و روی پُشتههای خاک ایستاده بودند. کوهی از هیزم در میدانگاهی که وسط باغ قرار داشت روی هم انباشته شده بود. «شاهرخ» 16 ساله و دوستش «یحیی» 15 ساله دواندوان به سمت باغ میرفتند که... .