یزرا "نمایشنامه"
در این نمایشنامه، داستان "یزرا" زن میانسال و دلاوری بازگو میشود که شوهرش در "هور" قربانی تیری ناشناس گشته است. او اکنون با دو پسرش، "قادر" و "ناصر"در آبادیای نزدیک عراق زندگی میکند. ناصر نامزد دخترداییاش، "الهام" است. در عروسی آن دو، بعثیها حمله کرده، جنگ آغاز میشود. در این هنگام، "ناصر" به جنگ میرود و شهید میشود. اما "قادر" با عراقیها همکاری میکند. در همین زمان، "یاور" رزمندهی ایرانی که در درگیری با بعثیها زخمی شده، به آغل خانهی "یزرا" پناه میآورد و....