موشها و آدمها
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
نویسنده در این داستان از سرگذشت غمانگیز دو کارگر مزرعه مهاجر، «جورج میلتون» و «لنی اسمال» مینویسد که در رکود بزرگ آن روزگار در کالیفرنیا به دنبال یافتن کار به هر سمت و سویی روانه میشوند. «جرج میلتون» و «لنی اسمال» دو دوستاند که با مهتری در آخور اسبها در اسبداریها روزگار میگذرانند. آرزوی دیرین هر دویشان آن است که روزی جایی را بخرند و در آن خرگوش پرورش دهند. «لنی» از بچگی از نوازش چیزهای نرم خوشش میآید و زور بازوی بسیاری دارد ولی چندان باهوش نیست و کودن است. از همین رو دچار دردسر میشود، بهویژه هنگامیکه زن پسر ارباب، «کرلی»، از او میخواهد تا موهایش را نوازش کند. «لنی» نخواسته زن بیچاره را میکشد و از ترس میگریزد. «کرلی» خشمگین با مردانش در پی یافتن و از پای درآوردن «لنی» راهی میشود. «جرج» هم بهرغم سوگندش برای پشتیبانی از «لنی» در چنین درگیریهایی به گروه پیوسته در پی «لنی» راهی میشود.