ماجرای نگین
((ماجرای نگین)) داستان زندگی دختری است که در میان خانوادهای مومن و متمول پا به عرصه حیات میگذارد .غرور و موقعیت خانوادگی سبب میشود تا او به جای دل سپردن به تحصیل، وقت خود را با دوستان نالایق به تفریح و خوشگذرانی سپری کند .سختگیریهای پدر و نصایح مادر تاثیری در رفتار او ندارد .تا این که یک روز پسری به نام((سیاوش)) از او خواستگاری میکند .از آن جا که((سیاوش)) پسری است تحصیل کرده و خوش رفتار، خانواده((نگین)) با این ازدواج موافقت میکنند ; اما((نگین)) از ازدواج با او سرباز میزند .مادر که از رفتارهای گستاخانه ((نگین)) به ستوه آمده تصمیم میگیرد ....