آنها با من بیگانه بودند
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان که با الهام از یک ماجرای واقعی نوشته شده است درباره تفکرات نادرست پدر و مادرهایی است که بین فرزندانشان تبعیض قائل میشوند. «عزت»، دختر کوچکی است که در خانوادهای پرجمعیت زندگی میکند. مادر عزت همیشه کارهای سنگین مثل خریدن نفت و آوردن آن تا خانه را به عزت میدهد و درعوض برادرش «اکبر» که دو سال هم از او بزرگتر است کارهای سبک مثل خریدن نان را انجام میدهد، او که شرایط خوبی نداشت در 14 سالگی به اجبار به عقد مردی درمیآید که 16 سال از او بزرگتر است و... .