وقفه در مرگ
داستانهای پرتغالی - قرن 20م.
حادثهای کاملاً متضاد با روال عادی زندگی، که حتی هماهنگی دنیای ارواح را بر هم زده در کشور اتّفاق افتاده است. با اینکه مرگ در آن کشور متوقف شده و سال به پایان رسیده است، هیچ گزارش ناگواری در خصوص وفات کسی به ثبت نمیرسد، امّا بیش از هر زمان دیگری خون از همهجا جاری است. مأمورین امداد و آتشنشانی تنهای تکه تکه شده را به بیمارستان میبرند، امّا هیچ کدام از مجروحان حاضر به پذیرش مرگ نیستند. در این میان، حتی «ملکه کهنسال مادر» که هیچ کس امید زنده ماندن وی را ندارد زنده مانده و به مرگ تسلیم نمیشود. تا اینکه «مرگ» اعلامیهای برای افراد بشر میفرستد و مزیت مرگ و ضررهای عدم مرگ را از نظر فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و اصالت عمل اعلام میکند. او به بشر مژده داد که زین پس به فعّالیت خود ادامه خواهد داد و جان انسانها را خواهد گرفت.