بهای عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، ماجرای فراز و نشیب زندگی دختری به نام «آذین» است. «آذین» دختر حساسی است که با «فرشید»، پسرخالهاش که در خارج از کشور در رشته پزشکی تحصیل میکند نامزد میکند. در زمانی که فرشید برای ادامه تحصیل ایران را ترک میکند، مادر آذین با ترفندی زمینه ازدواج او با «کامبیز» را فراهم کرده و موفق میشود. آذین بعد از مدّتی پی به خیانت کامبیز برده و از او جدا میشود. درحالیکه هنوز عاشقانه فرشید را دوست دارد، اینبار با یکی از همکاران خود به نام «مسعود» ازدواج میکند. این ازدواج نیز با مرگ مسعود به پایان میرسد. درحالیکه آذین امیدی به زندگی ندارد، فرشید به دیدارش آمده و با او پیشنهاد ازدواج میدهد.