من دانهی سیبم نه گلابی
اخلاق اجتماعی
همهچیز در حرکت است، مثلا رود حرکت میکند تا به دریا برسد، کرم ابریشم هم برای پروانه شدن، زندگی میکند. دانه هم همیشه در سفر است، سفر به سوی گل، میخواهد گل بشود و شکوفه بدهد. هریک از ما انسانها نیز یک دانهایم، دانة من، دانة تو، دانة او. همه با هم فرق دارند، یکی دانه سیب است و باید درخت سیب شود. یکی گلابی است و باید درخت گلابی شود. مشکل از آنجا آغاز میشود که پدر و مادر با عنوانی به نام تربیت بخواهند که دانة سیبی گلابی شود و مشکل دیگر دانههایی هستند که جوانة خودشان را باور ندارند و نمیدانند هرچه هست و نیست زیر سر همین «جوانه» است. این کتاب به دو زبان فارسی و انگلیسی است و برای گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است.