به آسمان نگاه کن
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان، روایت زندگی دختری به نام «نازنین» است. نازنین در هشت سالگی به همراه خانوادهاش به خانهای جدید نقل مکان میکنند. در آن محله او با پسری به نام «ارسلان» در همسایگیشان آشنا میشود. گذر روزها و سالها ارسلان و نازنین را دلباخته یکدیگر میکند. تا اینکه ارسلان به خدمت سربازی میرود. سربازی او همزمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و این مسئله نازنین را نگران کرده است. به اصرار ارسلان پس از خواستگاری آنها با هم عقد میکنند و ارسلان عازم جبهه میشود و ... .