کنار ظهر تابستان
گروه سنی ب در این کتاب مصور و رنگی داستان پسرکی را میخوانند که سعی دارد سیبی را از درخت بچیند اما به خاطر بلند بودن درخت دستش به سیب نمیرسد.از طرفی کلاغی که از روی درخت شاهد این ماجراست به پسرک میگوید اگر هرروز صبح دستهایت را بهطرف آقتاب درازکنی بالاخره میتوانی سیب را بچینی .پسر به گفته کلاغ عمل میکند اما ...