میکروفون شماره 4
کتاب حاضر مجموعه داستانی است از مقاومت روشنفکران سالهای نخستین بعد از سقوط حکومت ملی دکتر((مصدق))، در مقابل سانسور و اختناق .در این کتاب شانزده داستان کوتاه به طبع رسیده است .((داستان میکروفون شماره 4)) ماجرای نویسندهای است که سردبیر مجله روشنفکر است .یک روز از او میخواهند متنی را در استودیوی رادیو بخواند .او این کار را نمیپذیرد، زیرا میداند که مطالب آن همگی یاوه و دروغ هستند .یک روز وقتی به پیامدهای این واقعه میاندیشد، میگوید :((در همین وقت که چشمان گریان و خواب آلوده من در آن دل شب به میکروفون گرد نگاه میپاشید یک هو میکروفون از وسط شکاف برداشت و دود سربی رنگی که بوی غم سربینه حمام را میداد بیرون آمد ....و بعد، از میان این دود شبحی که به لطافت خیال و به بیرنگی وجود بود پیدا شد...شبح هر لحظه بیشتر از بیرنگی بیرون میآمد و کم کم صورت یک دختر مو طلایی زیبا را پیدا میکرد .بدون اراده دست دراز کردم و .((....