جایزهی بانک قصههای از تهران
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان کوتاه «جایزة بانک» روایت زندگی مردی با نام «مشقربان» است که برندة جایزة ماشین یک بانک شده است. مشقربان پس از دریافت ماشین از بانک آن را به منزل میآورد. چندروزی بیشتر از گرفتن ماشین نگذشته که آن را به سرقت میبرند. پس از پیگیریهای پلیس، ماشین که اوراق شده، پیدا میشود. مشقربان با دیدن ماشین در آن شکل و شمایل، سکته میکند و تا آخر عمر یک طرف بدنش فلج میشود. عناوین دیگر داستانهای مجموعة حاضر عبارتاند از: در اتوبوس؛ یک دوست واقعی و ساعت شماطهدار.