سبد سفارش شما خالی است!

کتاب حاضر، مشتمل بر داستان‌ها و حکایت‌های پندآموز به نقل از «بانو قمری تجلی» است. عنوان برخی از حکایات عبارت‌اند از: «خاطره‌»؛ «داستان حضرت یوسف»؛ «قصة جمجمه»؛ «قصة دوستی مار با درویش»؛ «نصیحت پدر به پسر»؛‌ «شاهزادة خوشبخت»؛ «داستان انوشیروان»؛ «حکایت دزد جوانمرد» . در خلاصة «قصه دوستی مار با درویش» آمده است: درویشی، زمینی داشت که ماری در آن لانه داشت. درویش با مار رفاقت چندین ساله داشت. درویش مار را از تنهایی درمی‌آورد و مار به ازای آن سکه‌ای به وی می‌داد. در عرض چند سال، درویش با سکه‌های اهدایی مار، به مردی ثروتمند تبدیل شد. روزی پسر طماع و کنجکاو درویش، به دنبال پدر رفت و به راز ثروتمند شدن او پی برد. پسر از مار با اصرار سکه خواست، اما مار او را نیش زد و پسر مُرد. درویش دم مار را کند. بعد از مدتی که درد از دست دادن پسر التیام یافت. درویش به نزد مار رفت و تقاضای دوستی کرد، اما مار نپذیرفت و به دوستی خود خاتمه داد.