نارنج و ترنج: منتخبی از افسانههای کهن ایرانی
افسانههای عامه / افسانهها و قصههای ایرانی
کتاب مصور حاضر شامل افسانههای ایرانی برای گروه سنی (ج) و (د) است. در داستان میخوانیم: پادشاهی بی بچه، نذر کرد اگر خدا به او یک پسر بدهد او هم هر سال یک حوض عسل و روغن به فقرا بدهد. خدا هم پسری به او داد. پادشاه هر سال یک حوض ازعسل و روغن پر میکرد و به مردم میداد. وقتی پسرش بزرگ شد روزی با تیروکمان به ظرف پیرزنی زد و ظرفاش شکست. پیرزن هم او را نفرین کرد که الهی گیر دختر نارنج و ترنج بیفتی. پسرپادشاه ندیده و نشناخته عاشق دختر نارنج و ترنج شد.