خفاش شب
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب که داستانی اجتماعی - جنایی دارد، براساس قتلهای شخصیت موسوم به «خفاش شب تهران» در دهه 70، نوشته شده است. «گلشیری» در این داستان بیشتر به زندگی واقعی خود این فرد «غلامرضا خوشرو کوران کردیه» توجه کرده است... . در بخشی از این رمان میخوانید: «راه افتاد طرف عقب ماشین چشمش به زن لاغراندام افتاد که درِ طرف خودش را باز کرده بود، شنید که داشتند با هم حرف میزدند. در صندوق عقب را باز کرد. کفپوش سیاهرنگ را بالا زد. دستش را برد زیر آن و کنار تایر زاپاس را دست کشید. دستش به جسم سردی خورد. انگشتهایش را خیلی آهسته از تیغه پهن پایین آورد و دسته چوبی را گرفت. آن را خیلی آهسته بیرون کشید و برد زیر کاپشنش. به راست خم شد و چشمش به پاهای زن لاغراندام افتاد که از ماشین بیرون بود...».