دور شو، کور شو
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان تاریخی نگاهی است به حوادث عصر ناصرالدین شاه از جمله: واگذاری امتیاز توتون و تنباکوی ایران به بیگانگان و مخالفت سیدجمالالدین اسدآبادی با این اقدام، ایجاد حرمسراهای متفاوت و عیاشیهای ناصرالدین شاه، اختلاف طبقاتی بین درباریان و دیگر افراد جامعه، تا کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی و محاکمه شدن میرزا. در بخشی از این داستان تشریفات عبور ناصرالدین شاه از یک خیابان بازگو شده است. به تصریح راوی: "میرزا تازه سر درد و دلش باز شده بود و داشت واقعهی سیدجمال را شرح میداد که فریاد فراشان باعث شد حرفش را قطع کند. هر دو ایستادند چند فراش خیابان را قرق کردند و فریاد زدند: دور شو، کور شو... و با تسمههایی که در دست داشتند به سر و صورت کسانی میزدند که در دسترسشان بودند. میرفتحالله، بازوی میرزا را گرفت و کشید و گفت: برویم توی کوچه تا هدف تازیانههای فراشان قرار نگیریم. میرزا چشم بر شمسالعماره دوخت که کالسکهای سلطنتی از آن بیرون آمد و صدای فراشان بلندتر شد که دور شو... کورشو... میرزا دلش میخواست بایستد و ببیند که کدامیک از شاهزادگان یا سوگولیهای شاه قصد عبور دارد که میرفتحالله مجال نداد و او را کشید به طرف دهانههای کوچهای باریک و گفت: اینجا بایستیم تا آنها بگذرند. میرزا با غیظ گفت: از بس ما ایستادهایم تا آنها بگذرند، هار شدهاند و گاز میگیرند".