والیه: اشک شوق
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «آهنگ متوازنی که از کارگاه حصیربافی پدرم، هنوز در فضای اطراف پخش میشد، صدای وزنههای سربی به نخ بستهای بود که با گذاشتن هر لوخ حصیر، موجب بافته شدن سایهبان و حفاظ پنجرههای لخت و عریان به هم میشد. کارگاه دو دهانه پدرم، مملو از حصیرهایی بود که بهصورت لولهای و ایستاده کنار هم چیده شده بودند».