مزرعه هویج
داستانهای تخیلی
در فصل زمستان تمام آدمبرفیها مشغول بازی با هم بودند. آنها متوجه شدند که فقط یکی از دوستانشان دماغ هویجی دارد و بقیه دماغ ندارند. برای همین از پسرکی که در اطراف محوطهشان قدم میزد درخواست هویج کردند، پسرک همة آدمبرفیها را نزد کشاورزی برد. کشاورز هم به آدمبرفیها گفت که بایدز مین را شخم بزنند، و بذر هویج بکارند تا هویجها درآیند و آنها استفاده کنند. روزها گذشت و همة آنها مشغول کار بودند. با تمام شدن کار مزرعة هویج، آخرین آدمبرفی آب شد، چرا که فصل بهار رسیده بود. اما همة آدمبرفیها در سال جدید دماغ هویجی داشتند. این داستان تخیلی برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.