ناجی غرقشده
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، یک داستان کوتاه ایرانی، به دو زبان فارسی و انگلیسی است. داستان از یک کشتی به نام «پاسارگاد» و افراد آن شروع میشود. همه خوشحال هستند، اما طوفان شروع میشود و کشتی و مسافرانش همگی به جز یک زوج جوان غرق میشوند. «عرشیا» و «پرشیا»، با یکدیگر پیوند زناشویی میبندند و با یکدیگر عهد میکنند که هیچوقت دچار خودخواهی و قدرت نشوند. آنها زندگی خوبی را در جزیره میگذرانند تا این که عرشیا صندوقچهای شناور را در آب میبیند. او به آب میزند، آن را میگیرد و درش را باز میکند. صندوقچه حاوی اسلحهای است که از آن روز به بعد رفتار عرشیا را تغییر میدهد. او قدرت را به دست گرفته و به شکار میرود و با پرشیا رفتاری خشن و ناشی از زورگویی دارد. تا این که خدا به آنها یک دختر و پسر دوقلو هدیه میکند؛ در حالی که عرشیا فقط پسر دوست دارد. به همین دلیل پسرش را هم زورگو تربیت میکرد. یک روز دختر از مادرش میپرسد که چرا همیشه در بازی با برادرش باید نقش موش را بازی کند، در حالی که او دلش میخواهد شیر باشد. این سئوال پرشیا را به فکر فرو میبرد و به این نتیجه میرسد که باید این زندگی را تغییر دهد و در برابر عرشیا ایستادگی کند.