نفرین زمین
داستانهای فارسی - قرن 14
«نفرین زمین»، نام داستانی از «جلال آل احمد» (1302 - 1348) است. قصهای که از زبان معلمی به روستارفته، نقل میشود؛ ماجرای آنچه در مدت 9ماه اقامت در روستا و آنچه دیده و شنیده و آزموده و بهصورت یادداشتهای روزانه ثبت کرده است. یادداشتهای او هنگامی که وی به روستای دیگری منتقل میشود، پایان مییابد. طرح کلی داستان، روایتگونه و شیوه آن واقعگرایانه با صحنهسازیهای مؤثر و گاه تصویری پراکنده است. در بخشی از این داستان میخوانید: «درست روز اول عقرب بود. که آمدند برای سوار کردن موتور آسیاب. همان روزی که بیبی، همه مردهای کاری ده را به ناهار دعوت کرده بود و قرار بود برای دیمکاری پشک بیندازد. جمعهای بود و فردایش به ساعتی که میرزاعمو دیده بود، روز ولادت حضرت هابیل بود. و میدانچهی آبادی را آذین بسته بودند و دورتادورش تخت گذاشته و فرش کرده، و یک...».