شاهزاده شجاع
افسانههای عامه
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در این داستان روزی روزگاری در یک کشور بزرگ و سرسبز پادشاهی با پنج پسر بزرگ خود زندگی میکرد. در حیاط خانه پادشاه درخت انگور بسیار بزرگی بود که هر روز ده شاخه انگور طلا میداد اما این کشور بزرگ و آرام یک مشکل خیلی بزرگ داشت، آنهم این بود که یک غول بزرگ و گرسنه که خیلی انگور دوست داشت هرروز از خانهاش که بالای آسمان بود، پایین میآمد و انگورهای درخت پادشاه را با خودش میبرده، پادشاه قصه خیلی از این موضوع ناراحت بود که ناگهان فکری به ذهنش رسید.