کلید سیاه
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
«وایولت» در حال فرار است. او از دست «دوشس دریاچه» فرار کرده که او را در مزایده خرید، همچنین از عمری خدمت که زمانی برای او معین شده بود. اما وایولت تا هر جا فرار کند، نمیتواند شورشی را نادیده بگیرد که درست زیر سطح پرزرقوبرق «جواهر» شکل میگیرد، یا این موضوع را که خودش هم میخواهد در این شورش سهمی داشته باشد. وایولت به همراه «اش» و متحدی جدید، کشف میکند که «آگریهایش» بسیار قدرتمندتر از آن بودهاند که در تصورش میگنجید. از سویی «هیزل»، خواهرش هم از سوی دوشس دریاچه دزدیده شده است. اما آیا او آنقدر قوی هست که علیه جواهر و هر چیزی که همیشه میشناخته، بایستد؟ و آیا حاضر است زندگی هر کسی را که برایش ارزشمند است، به خطر بیندازد تا جواب این سؤال را بفهمد؟ او برای نجات خواهرش و آینده شهر باید چه کارهایی انجام بدهد؟