جهانیشدن
«سالهای پس از جنگ جهانی دوم، واژة جهانی شدن گهگاه در محافل و آثار خاص به کار میرفت، اما برای نخستینبار در سال 1961 به بستر فرهنگ راه یافت که بر بازشناسی آشکار اهمیت فزایندة پیوندها و ارتباطات جهانگستر دلالت داشت... با پرشتابتر و گستردهتر شدن فرایند جهانی شدن به واسطة پیشرفتهای حیرتآور در حوزة فناوریهای ارتباطی، این واژه بیش از پیش اهمیت یافت و جواز ورود به رشتههای مختلف را کسب کرد.... در واقع امروزه مفهوم جهانی شدن در کانون اغلب بحثهای سیاسی، اقتصادی و جامعهشناختی قرار گرفته است». نگارنده در این پژوهش تلاش کرده است به چند پرسش اساسی دربارة جهانی شدن پاسخ دهد، این پرسشها عبارتاند از: با توجه به اهمیت و گسترش دامنة جهانی شدن، در ادبیات سیاسی ـ اجتماعی، چگونه میتوان آن را مفهومسازی کرد؟ ابعاد و زمینههایی که جهانی شدن در آن تحقق یافته یا خواهد یافت کدامند؟ و بالاخره این پدیده چه پیامدهایی برای ملل و جوامع بشری خواهد داشت؟