افسانههای آریایی
«دستهگل قهقه» داستان دختر زیبارویی است که به جادویی نیک دچار شده و هرگاه که راه میرود جای پایش پر از زیور و گوهر میشود، هنگامی که گیسوانش را شانه میزند از آن اشرفی میریزد، چون دست به آب میزند، تبدیل به پنیر میشود، گریه که میکند از چشمانش مروارید بیرون میآید و هنگامی که میخندد دهانش پر از گل میشود. پسر شاه به عشق او گرفتار میآید و تصمیم به ازدواج با وی میگیرد. اما زن عموی بدجنس دختر، او را در چاه انداخته و فرزند خویش را به قصر میفرستد. دختر را خارکنی فقیر مییابد که از فیض وجود وی تنگدستی از خانهاش رخت برمیبندد و روزی دوباره شاهزاده، در بیابان، با او روبهرو شده و همسر واقعی خویش را بازمیشناسد. دختر به قصر میرود و زنعمو و فرزندش به مکانی دور، تبعید میشوند. مجموعۀ حاضر، علاوه بر این داستان دربردارندۀ 10 داستان و افسانۀ کوتاه دیگر تحت برخی از این عناوین است: ملک محمد و برادران؛ گلپری؛ عزیز دردانه؛ بلبل سرگشته؛ ملک ابراهیم و عابد.