من نمیخوام بروم بخوابم
«هری» قرار است فردا صبح با مادربزرگ به پیادهروی برود، بنابراین باید هرچه زودتر بخوابد، اما او خوابش نمیبرد. او به سطل جادویی دایناسورها میپرد و به دنیای آنها میرود، اما آنها نیز خواب هستند. هری گروه موزیک «هری و دایناسورها» را به راه میاندازد و همة آنها را بیدار میکند و مدتی با دایناسورها بازی میکند. ساعت شماطهدار او را متوجه زمان میکند، اما هری توجهی به ساعت نکرده و آن را ترک میکند. بعد از مدتی بازی و شیطنت، هری خوابش میگیرد. او به دنبال ساعت میگردد، اما اثری از آن نمییابد. اگر ساعت نباشد هری نمیتواند صبح بیدار شود، پس تصمیم میگیرد به جستوجو ادامه دهد و ساعت را بیابد. این کتاب مصور، برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.