رد تیغ: هفت داستان کوتاه
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
صادق بد جوری دلش گرفته است. عجیب حال و هوای دیدار با رفقای قدیمیاش را دارد. از آن همه رفیق و همکار، فقط یک چندتایی از آنها مغازهای، پاتوقی، یا جا و مکان مشخصی دارند. بقیه هم یا ندارند یا صادق نمیداند. تصمیم میگیرد توک پایی، سری به پرویز، همکار 30 سال پیش که اکنون دارای مغازهای در پاساژ ترمه، واقع در دروازه شهرکرد است، بزند.