زنان شاهنامه (بخش پهلوانی)
در این نوشتار به گونهای اجمالی به نقش زنان در شاهنامه فردوسی ـ بهویژه تا پایان دوران پهلوانی ـ اشاره شده همچنین داستانهای "زال و رودابه"، "تهمینه و رستم و سهراب "و "فرنگیس و سیاوش "ـ از جنبه نقش و جایگاه زنان ـ بررسی شده است ;برای نمونه نگارنده چنین عنوان میکند" :در دنیای حماسه و اسطوره هیچ مردی برتر از زن نیست، این هر دو، گردونه زندگی را سازمان میدهند و هر کدام به طریقی هستی را میسازند .سیندخت و رودابه و تهمینه و گردآفرید و گردیه از تبار انسان والا هستند و سوق دهنده انسانها به کمال، به عنوان مثال گردیه، زنی که سواری سلحشور است و در جنگ جویی و باده پیمایی مردان را به حیرت میافکند ...زنان شاهنامه چه آنها که از نظر جامعهشناختی مورد سوال هستند، مانند سودابه و ...و چه آنها که از نظر انسانی در حد کمال هستند مانند تهمینه و فرنگیس و ...همگی یک خصلت مشترک برجسته زنانه، که عموما در میان جوامع طبقاتی کمیاب میباشد را دارا هستند و آن، دلیری در ابراز علاقه به جنس مخالف است ...!برای سودابهها زندگی عین مرگ است ولی برای فرنگیسها زندگی در مرگ ادامه پیدا میکند و مرگشان دریچه جهان جدیدی را برای تودههای انسانی میگشاید .سودابه و کاووس به "دنیای ضد آرمانی "تعلق دارند که همه گونه تضاد و پلشتی در آن وجود داشته و هیچ گاه به طور اصولی این تضادها حل نشده و به وحدت منتهی نمیشود .ولی فرنگیس و جریره و سیاوش به "دنیای آرمانی "تعلق دارند که زندگیشان مبرا از تضادهای روزمره زندگی و در نهایت به وحدت انسانها منتهی میشود و به کمال مطلوب میرسد ."