صدف شکسته
داستانهای فارسی - قرن 14
«لیلا» دانشجوی یکی از دانشگاههای استان تهران در رشتة آموزش ابتدایی بوده که با محبوبه آشنا میشود. او در نهسالگی پدر خود را از دست داده و مادر با زحمات بسیار فراوان او را بزرگ کرده است. به پیشنهاد محبوبه، لیلا خواستگاری برادرشوهر محبوبه، «مسعود»، را میپذیرد و در اولین جلسه، لیلا و مسعود عاشق هم شده و همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب میکنند؛ اما خیلی زود دست سرنوشت روی خوشبختی آنها خط بطلان میکشد و بیماری هولناکی در وجود لیلا ریشه میدواند که کمکم با لرزش پاهایش هنگام راهرفتن حضورش را اعلام میکند.