شیر و خر دانا

شیر و خر دانا

داستان‌های حیوانات

مردی خری داشت. پس از چند سال خر پیر شد و صاحبش او را بیرون کرد. خر رفت تا به جنگل سرسبزی رسید. او خیلی تشنه و گرسنه بود، آب خورد و علف‌های خوبی برای خوردن پیدا کرد و با خوشحالی عرعر بلندی کرد. در آن نزدیکی شیری زندگی می‌کرد که تا به حال خر ندیده بود و صدای آن را نشنیده بود، خیلی ترسید. برای همین آهسته‌آهسته به طرف صدا رفت و خر را دید. خر که از آمدن شیر خبر نداشت هرچند لحظه یک‌بار عرعر می‌کرد. در همین موقع لاک‌پشت بزرگی را دید که آرام‌آرام به سمت او پیش می‌آید خر از جا پرید و لگد محکمی به لاک‌پشت زد. لاک‌پشت به هوا پرت شد و جلوی شیر به زمین افتاد. ترس شیر بیشتر شد در همین لحظه خر هم شیر را دید اما..‌. . ‌

قیمت چاپ: 5,000 تومان
بازنویسی:

مجتبی بنایی

تصویرگر:

معصومه حاجیوند

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1399

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786008282198

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

بازنویسی