سبد سفارش شما خالی است!

نوشتار حاضر، داستانی با موضوع رسیدن به موفّقیت و ثروت است. در روزگاری نه چندان دور، پسر جوانی در خانواده‌ای متوسط زندگی می‌کرد. خانوادة آن‌ها وضع مالی خوبی نداشت، امّا جوان رویاهای بزرگی در سر داشت. او همیشه نزد دوستان و خانواده می‌گفت که انسان ثروتمندی خواهد شد و آن روز خیلی دیر نیست. همه با شنیدن این حرف‌ها او را مسخره می‌کردند. با وجود تلاش‌های بسیار، پسر در زندگی پیشرفتی نکرد و افسرده و ناراحت شد. روزی او پیرمرد جورا‌ب‌فروشی را دید که با وجود اصرار زیاد برای فروش، فروش چندانی نداشت. او در همین وقت پیرمرد دیگری را دید که در بازار تمام اجناس خود را با شادمانی فروخته بود. پسر تصمیم گرفت به نزد پیرمرد موفّق برود و از رازهای موفّقیت ثروتمند شدن او خبردار شد. پیرمرد با قراردادن جوان در موقعیت‌های بسیار و بازگویی و ذکر رمزهای موفّقیت، دیدگاه جدیدی درباره زندگی، موفّقیت و ثروت در اختیار جوان گذاشت و او را به سوی سرنوشت جدیدی توأم با ثروت و موفّقیت رهنمون کرد. کتاب با هدف شناساندن راه‌های رسیدن به موفّقیت و ثروت در زندگی مخاطب تهیه شده است.