چطور پرندهای دهکده را نجات داد
داستانهای تخیلی
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «افسانههای کهن هندی از زبان مادربزرگ» میباشد که در آن افسانهای عامه و تخیلی برای گروه سنی (ج) به نثر در آمده است. در خلاصة داستان آمده است: در روزگاران گذشته دهکدهای سرسبز در پای تپهای وجود داشت و مردم در شادی و خوشی زندگی میکردند، تا اینکه یکی از درختان تپه، به قدری بزرگ شد که نور خورشید به گیاهان دیگر نرسید و آنها خشک شدند. تاریکی به سوی دهکده در حال پیشروی بود. مردم با همفکری یکدیگر تصمیم گرفتند درخت عظیمالجثه را قطع کنند، اما هر بار بعد از وارد کردن ضربه، اثری از ضربهها باقی نمیماند. بعد از چند بار تکرار این حادثه، مردم ترسیدند. اما پرندهای راز بیاثر شدن خراشهای روی درخت را برای آنها بازگو کرد و مردم با فهمیدن راز درخت بر این مشکل غلبه کرده و دهکده را از تاریکی و خشکی نجات دادند.