شیرینتر از عسل
لطیفههای فارسی - قرن 14
ابن وائل میگوید: روزی با ابوذر به به دیدن سلمان فارسی رفتیم. سلمان با نان و نمک از ما پذیرایی کرد. ابوذر گفت: "کاش که با نمک قدری سبزی تازه هم بود". سلمان کوزۀ خود را به گرو نزد بقال فرستاده و کمی سبزی خرید. پس از اتمام غذا، ابوذر گفت: "حمد و سپاس خدایی را که ما را به آنچه روزیمان بوده قانع ساخت". سلمان در پاسخ این کلام ابوذر گفت: "البته اگر کمی بیشتر قناعت میکردی، کوزۀ من به گرو نمیرفت". متن مذکور یکی از 114 حکایت گردآوری شده در کتاب حاضر است. این حکایتها با مضمونی حکیمانه، اخلاقی و معنوی از متون قدیمی اقتباس شدهاند. عناوین برخی از آنها عبارتاند از: مرگ دوست؛ داروی پیرزن؛ عادت سگها؛ کرایۀ مفلس؛ وزیر بداخلاق؛ عطای بزرگ؛ خرما با هسته؛ حضور قلب؛ لباسهای وصلهدار؛ و دعای مردود.