خودآزار
پانزده داستان کوتاه از "حسین آراییپور "محتوای این مجموعه است که یکی از آنها با عنوان "خودآزار "به چاپ رسیده است .در این داستان، راوی از خاطرات کودکی و شیطنتهای آن ایام سخن میگوید .این شیطنتها که موجب آزار خود راوی بود اطرافیان همواره آن را با کارهای مردی مقایسه میکردند که آن از نمونه اعلای خودآزاری بود .راوی در بخش انتهایی که اینک سالهای سال از ایام کودکی میگذرد، موفق میشود آن مرد را بیابد و با او به گفت و گو بنشیند و دلیل خودآزاریهای وی را جویا میشود .او خاطر نشان میکند که گاهی وقتها درد برای آدمها از نان شب واجبتر است .لذتهای عادی و پیش پا افتاده مخصوص آدمهای عادی است .از طرفی پایان یافتن درد سرآغاز خوشی و نشئهای است که به آدمی دست میدهد ;از این رو هر از گاهی برای رسیدن به خوشی باید دردی را فراهم آورد .