حکایت حاکم و فقیر
داستانهای فارسی / داستانهای آموزنده
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در این داستان در شهری خیلی دور، حاکمی زندگی میکرد که به خوب بودن تظاهر مینمود و وانمود میکرد که با زیردستانش مهربان است. او مغرور بود و خودش را در هر زمینهای بهتر از دیگران میدانست و تصور میکرد از همه داناتر است. حاکم در هفته یک روز را برای حل کردن مشکلات مردم اختصاص داده بود. مردم میتوانستند به قصرش بروند و از مشکلاتشان به حاکم بگویند و توقع داشتند حاکم به آنها کمک کند تا زندگی راحتتری داشته باشند.