دو باجناق
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان از آنجا شروع میشود که در یکی از محلههای پایینِشهر اصفهان سه بچه محل بهنامهای «رضا»، «جعفر»، و «محمود» بودند که دوستی و رفاقت آنها از کودکی تا نوجوانی و از جوانی به بزرگسالی کشیده شده بود. آن سه نفر آنقدر به یکدیگر وابسته شده بودند که حتی با هم به خدمت سربازی رفتند و بعد از اتمام سربازی، رضا در اداره ثبتِاحوال بهعنوان کارمند بایگانی و جعفر و محمود هم به شغل آزاد جوشکاری مشغول شدند. یکسالی که گذشت... .