رویاهای جنوبی
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این داستان، روایتی است از زندگی یک زن جوان جنوبی که همسرش مدتهاست او را به قصد کار در بندرن رها کرده است. زن چشم به راه اوست و هربار که کسی راهی بندر میشود. او نامهای برای همسرش میفرستد. نامهها را پسرک همسایه مینویسد. تخیل پسرک، اندک اندک با رویاهای زن درهم میآمیزد و برای پسرک. قصهای میسازد از دریا و بندر و شب. این داستان، همان قصهای است که پسرک نوشته است.