بهائیت از درون
بهائیگری
کتاب حاضر روایتی داستانی از خاطرات «غلامعباس گودرزی» از بهاییت با زبانی ساده و روان است که زوایای تاریک بهاییت و چهره واقعی آن را روشن کرده است. در داستان میخوانیم: «چیزی نگذشت که «خاله شمسی» همراه پدرم به خانه برگشت. درحالیکه تندتند با هم جروبحث میکردند و من که گوشم از این حرفها پر بود دیگر توجهی به آنها نمیکردم اما میدانستم که پدرم از نبود همسرش گله مند است و خواهرزنش نبودن آ را توجیه میکرد. آن روز هم مثل همه روزها جنجالی در خانه ما برپا شد».