عشق و انتقام
داستانهای فارسی - قرن 14
این رمان روایت زندگی دختری به نام «فرنوش» است که در شیراز دانشجوست. «نیما» پسری است که دلباخته فرنوش است، اما فرنوش بدون توجه به نیما با پسری به نام «کاوه» ازدواج میکند و از او صاحب فرزندی به نام «مهربد» میشود. کاوه برخلاف تصورات فرنوش عشق را نثارش نمیکند و او میماند و تنهایی و غربت... . در نهایت فرنوش از کاوه جدا میشود، اما دلِ شکسته نیما هنوز هم عاشق فرنوش است و فرنوش این موضوع را میتواند در چشمان نیما ببیند... .